شار
شار

شار

وبلاگ جدید آیا؟؟؟؟

دوستان

موافقید که یه وبلاگ دیگه برای بچه های شهرسازی ورودی 90 دانشگاه تاسیس کنیم تا این وبلاگ همچنان حالت رسمی خودش رو حفظ کنه و شوخی ها و روزانه های بچه ها و پست های غیر رسمی تر بره اونجا؟؟؟


اگه موافقید نظر بدید...

نظرات 42 + ارسال نظر
علی لطیفی سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ

نه علیرضا جان این شیوه مناسبی برای کنترل جو به نظر من نمی تونه باشه این بچه ها رو پخش می کنه تو جاهای مختلف و یه مقدار هرج و مرج ایجاد می شه و در ضمن خبر های غلط می تونه به بچه ها بده مطرح کردن مطالب یه مقدار متفرقه و شوخی ها به نظرم اگه بره تو فیس بوک خیلی بهتره .

شاید...
فیسبوک قابل دسترسی برای همه نیست...وگرنه تبعا فیسبوک خیلی بهتره

حامد چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ

تایید علی لطیفی

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ

عدم تاییداقای لطیفی.همینجوری.

ساعدی چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ

سلام،
به نظرم سنگین شدن لحن صحبت بچه ها با هم دلیل بر رسمی شدن وبلاگ نیست.
در عین صمیمیت هم میشه جدی و منطقی بود.
ولی یه موضوع عجیب وجود داره، اونم اینه که بچه ها توی محیط دانشگاه نه درست و حسابی همدیگه رو میبینن و نه با هم صحبت میکنن!!!! حالا توی وبلاگ چی میشه که یهو این قدر با هم صمیمی میشن نمیدونم؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
بهتره یه سری از موضوعات توی دانشگاه و رو در رو با
بچه ها مطرح بشه.
سعی کنیم بحث های دوستانه و دانشجویی رو یاد بگیریم...



یعنی خیلی تایید!

[ بدون نام ] چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

درسته

حاج علی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://s-minimal.blogsky.com

البته من نظرم به خانوم ساعدی نزدیکه و تفاوت رفتار بچه ها در داخل و خارج دانشگاه، منو درگیر خودش کرده...
اصلا معلوم نیست که چرا بچه ها اینقدر خشک و سرد با هم رفتار میکنند و بعد میان اینجا تو وبلاگ اینقدر با هم گرم میگیند...

تناقض دارید کلا!!!!

حالا جواب استاد سیدین رو خودتون بدید...
آخرش هم نشد یه صندلی داغ بزاریم چار نفر رو داغ کنیم!!!

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ

کلا دو دستگی از ابتدا بین بچه های کلاس بوده و حل نشده.
یه عده خیلی با هم صمیمی هستن و یه سری احترام ها بینشون داره از بین میره. (خاتم و آقا هم فرقی نداره منظورم کلیه)
یه سری هم این قدر با هم سردن که انگار نه انگار که همکلاسی هستن. گاهی اوقات حتی حاضر نیستن با هم سلام علیک کنن.
که البته هر دو نوع روابط به نظرم درست نیست.
اگه گفتمان های کلاسی یه کم بیشتر بشه و بچه ها بی خجالت و راحت حرفاشون رو مطرح کنن شاید اوضاع یه کم بهتر بشه.
باور کنید ما هنوز اسم یه سری از همکلاسی هامون رو هم نمیدونیم،...!!!!!!!!

کاملا تایید میکنم حرفات رو...

مخصوصا اون نکته ی آخر...
من اسم خیلی از بچه ها رو نمیدونم هنوز...حتی بعضی ها رو هم به چهره حتی نمیشناسم...
بعد حتی اگه همکلاسی هام رو توی خیابون ببینم نمیشناسمشون...این نوع کلاس دانشگاهی توی تاریخ دانشگاه های جهان کم نظیره!
حالا جالبتر اینه که بعضی ها رو که باهاشون سلام علیک میکنی، به جای جواب سلام، چپ چپ نگاهت میکنند...انگار گناه کردی سلام کردی بهشون یا که چی؟؟؟؟

راستی، به استاد سیدین ایمیل زدم...گفت حله...تا شنبه موضوع رو بهم ایمیل میکنه تا بهتون بگم...

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ق.ظ

امیدوارم گذشت زمان مشکلات موجود رو حل کنه...
(امیدوار باشید ،امیدواری چیز خوبیه :دی)
بابت کمکتون ممنون. خیلی زحمت کشیدید.

خواهش میشه! D:

شمام فیسبوکی پس!!!!

خب... من پیداتون نکردم!!! اگه شما گروه شهرسازی رو پیدا کردی، بیا توی گروه...خوشحال میشیم!

پورجهان پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ب.ظ

فکر نمی کنید رفتار یه سری پسرها و دخترها در روز اول دانشگاه باعث چنین مشکلاتی شده کاش میشد براتون چند تا مثال بزنم تا بهتر متوجه بشید . خود من به شخصه رفتار خیلیارو دوست ندارم امثال منم خیلی زیادن . خیلی وقتا بچه ها توی کلاس سعی میکنن دماغه همو بسوزونن خیلی وقتام فکر میکنن دانشگاه فقط جای تیکه انداختنه در صورتی که همه ی ما نیاز داریم بهم کمک کنیم بالتبع وقتی همه حتی خود من از رفتار وعکس العمل دیگران واهمه داریم و حتی برای جزوه گرفتن یکی دیگرو واسطه میکنیم خوب همین میشه که همه به سمت چیزی میرن که غیر مستقیمه(وبلاگ) . البته الان رفتار خیلیا عوض شده ولی تو ذهنها هنوز همون ترم اول هک شده و برای پاک کردنشم فقط زمان میخواد.
امیدوارم از لحنم ناراحت نشده باشید.

خواهش میکنم...

البته این اعتراض ها به صورت شفاهی به من رسید...من هم کلی حرف زدم با این بچه ها!!!
الان هم که خدا رو شکر دیگه مشکلی نیست!!!
این بنده های خدا هم که دیگه کاری با کسی ندارند...
بعدش اگه کسی رفتار نادرستی کنه، رفتار زشت خودش رو میرسونه. شما چرا ناراحتید؟!

به هر حال بنده تضمین میدم که کسی دیگه به کسی به احترامی نکنه(البته من تا الان نمونه های زیادی ندیدم! ایشالله که دیگه از این مشکلات هم نمیبینیم)...

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ

یه سری از صحبت هات رو قبول دارم، مخصوصا این که گفتی سعی میکنن دماغ بسوزونن. ولی توی انزوا و تنهایی موندن و صحبت نکردن چیزی رو حل نمیکنه.
این که شما با بعضی از بچه ها راحت نیستین و رو در بایستی دارین یه کم به خاطر کم کاری خودتونه.
به نظرم دختر و پسر با هم هیچ تفاوتی ندارن و این ماییم که با رفتارمون تفاوت ها رو به وجود میاریم.
به نظرم یه سری از رفتارهای بچه ها توی اوایل ترم عادی بود چون محیط دانشگاه واسشون یه دنیای جدید بود و هماهنگ کردن یه چیز جدید زمان میبره.
حالا اگه یه سری از حرکات از دید ما بد بوده واسه اینه که یه عده راه هماهنگ کردن خودشون رو با این محیط نمیدونستن، ولی اوضاع رو به بهبوده و روابط هرچی جلوتر میریم داره بهتر میشه

حالا یکم آروم تر...اینجا الان جنبش فمنیستی راه میوفته!

و من باز هم با شما کاملا موافقم!! البته امیدوارم اون هایی که میگید، من جزو شون نبوده باشم!!! هستم؟!؟!؟

حالا من هم دارم صمیمیت بهتری رو بین بچه ها میبینم...البته نسبت به دانشگاه های دیگه، خیلی کنده...

البته اگه شما این خجالت رو کنار بزنید و بیاید از همککلاسی هاتون کمک بخواید، کسی کاریتون نداره!!! رفتار های بد اشخاص هم، همونطوری که بالا گفتم، بدفرهنگی خودشون رو میرسونه!

چقد بحث فلسفی شد!!!! D:

با ایمیلتون هم کلی حال کردم مهندس ;)
براتون دعوتنامه نویسندگی میفرستم!

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:06 ب.ظ

با سلام خدمت دوستان عزیز
خیلی خوشحالم از اینکه این موضوعات رو تو وبلاگ مطرح می کنید و به نظرم بحث حولشون خیلی می تونه به حل مشکلات احتمالی کمک کنه .
در ارتباط با روابط بین بچه ها باید خدمتتون عرض کنم که من فکر می کنم همه ماها از محیط های مختلف وارد دانشگاه شدیم و قائدتا حالا بین آقایون و خانوم ها بیشتر این موضوعات می تونه رخ بده که شاید دلیل عمدش دور بودن از اینچنین محیط هایی برای مدت 12 سال بوده باشه به هر صورت این مسائل به عقیده من خیلی سریع رو به حل شدن می ره و قطعا اون چیزی هم که شاید در ذهن بعضی دوستان باشه سوءتفاهمی بیش نیست و به زودی زود حل می شه فکر می کنم اگه دوستان مسائل اینچنینی رو تو صفحه فیس بوک مطرح کنن که لینکش رو هم می تونید از بخش پیوند ها پیدا کنید خیلی بهتر باشه اگر هم که فیلترشکن ندارید می تونید فلش همراهتون بیارید براتون کپی کنم . انشا الله که کلاس شهرسازی هر روز نسبت به روز دیگه پویاتر بشه .

علی اصولا کمتر از یه برگه A4 حرف نمیزنه...کامنتهاش هم به همین صورت!

درسته...فیلتر شکن هم میدم علی براتون بزاره

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:18 ب.ظ

در ارتباط با تیکه انداختن و مسائل دیگه که توسط خانوم پورجهان مطرح شد باید خدمتتون عرض کنم سرکار خانوم که من به شخصه اون تیکه هایی که شما می فرمایید رو نشنیدم و ندیدم که کسی یه چنین قصدی داشته باشه هر کسی به تناسب ظرفیت طرف مقابلش باهاش رفتار می کنه حالا یه جاهایی هم اشکال هایی پیش می یاد واین کاملا طبیعی هستش و مقداری نرمش نیاز داره بالاخره قراره چهار سال تو همین کلاسا با هم باشیم یه مقدار اگه که شما نتونستید خواسته هاتون رو مطرح کنید به نظر شخصی من باید تو نگاهتون نسبت به افراد مختلف تجدید نظر کنید . قطعا کسی هم به دنبال ضایع یاتخریب کردن کسی دیگه نیست و این بیان شما شاید مسائل کوچیک رو بی خود بزرگ کنه و این اصلا خوب نیست .

البته کمی اغراق شده ولی خانوم پور جهان کمی هم حق دارند...
من این اعتراض ایشون رو از چندین نفر دیگه هم شنیدم و از طرف جامعه پسران کلاس، از تمامی خانوم ها معذرت خواهی میکنم و شرمندگی خودم رو از همینجا به استحضار تمامی کاربران میرسونم!!!


چقدر متنش سنگین شد!!!!!!!!!!!!!!

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ب.ظ

نظرات آقای لطیفی رو تایید میکنم.
طبیعیه که توی فیسبوک پیدام نکردید چون تا حالا علاقه ای نداشتم که عضو بشم. در ضمن تمام فلشهام دست دوستامه.
لطفا خودتون فلش بیارید واسم فیلتر شکن هم بریزید.
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم. در حال حاضر ( امر )
دیگه ای ندارم :دی
بابت دعوتنامه هم ممنون.
شما لطف دارید مهندسی از خودتونه :دی

خب حالا ایندفعه من برات ایمیل میکنم اینجینیر...

بقیه بچه ها هم بیاند از علی لطیفی بگیرند!! قبلا یه ف___ل__تر شکن کذاشتم پیشش که هنوز هم کار میکنه!

شیماحقیقی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام.من هم حرف خانوم پورجهان روقبول دارم هم تا حدی حرف آقای لطیفی و خانم ساعدی.اما حالا چه اصراری دارید که بچه ها باهم صمیمی بشن!؟هرکسی یک جور اخلاق رو می پسنده !من هم دیدم بعضی خانم ها حتی با خانم های دیگه هم خیلی صحبت نمیکنندامادلیلی نداره ما با این بحث ها مجبورشون کنیم که صمیمی بشن!وقتی خودشون دوست نداشته باشن این بحث ها به نظر من معنی نداره!

این زمانی درسته که عمومیت نداشته باشه...
ولی جو عمومی کلاس خیلی خشکه و این اصلا درست نیست...حداقل انتظار من از دانشگاه چیز دیگه هستش...و مقایسه ای که با دانشگاه های دیگه میکنم، میبینم که جو عمومی کلاس اصلا خوب نیست!

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

اولا ما پسرا فکر نمی کنم که اصلا جامعه تشکیل داده باشیم که حالا آقای نعمتی سخنگوی ما باشن دوما من فکر نمی کنم که لازم باشه یکی دیگه خودشو عوض کنه برای اینکه فرض مثال من یه تقاضایی ازش دارم سوما حرف خانوم حقیقی هم به نظرم یه بخش مهم مسئله هست وکاملا صحیح چهارما بنده متنم باید جامع و شامل باشه نشنیدی آقای نعمتی تو کتاب دین و زندگی سال سوم دبیرستان یاد خاطرات کنی متوجه می شی چرا یه A4 می نویسم

کوتاه بیا رفیق...
چرا همش سر جنگ داری؟!!؟!؟

با هم دوست باشید!

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

از حرفی که میزنم ناراحت نشو شیما جان ولی فکر میکنم تو منظور ما رو از صمیمی و راحت بودن بچه ها متوجه نشدی و برداشت درستی از این بحث نداری. منظور از صمیمی شدن اینه که بچه ها رفتار با هم بودن رو یاد بگیرن. دانشگاه محل تعامل فکر آدم هاست. اگه قرار باشه ما بیایم دانشگاه و فقط چهارتا کتاب درسی رو که همشونم تاریخ مصرف گذشته اند بخونیم پس چه فرقی با دوران تحصیل توی مدرسه داریم!!!!!!!!!!!!!!!!!
رفتار هر شخصی نشون دهنده ی طرز فکرشه، میتونه
نشون دهنده جمعی باشه که داره توش بزرگ میشه. ما میایم دانشگاه که با طرز تفکرات جدید آشنا بشیم، که آدم های مختلف رو بشناسیم. این وسط یه چیزایی یاد بگیریم یه چیزایی هم یاد بدیم. حالا هیچ اصراری هم به این نوع صمیمیت ها نیست ولی اینو بدون عده ای که به فکر رشد اجتماعی هستن هیچ وقت زیر چتر دیگران مخفی نمیشن و خودشون وارد عمل میشن...

شما حرفت اینقدر زیبا و متن و کامله که هیچ جای مخالفتی نمیمونه!!!
100% موافقم!

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

سرکار خانوم ساعدی حرفتون کاملا صحیح منم با لحن متنشون در پایان زیاد موافق نیستم ولی منظورشون این هستش که اگر که کسی هیچ علاقه ای به چنین روابطی نداره دلیلی نیست که به اصرار بخوایم صمیمی بشه تیپ آدمها می تونه متفاوت باشه

و این دلیل نمیشه که ما همه تیپ های اجتماعی رو قبول کنیم...
من که با کسی پدرکشتگی ندارم...دلیلی هم نمیبینم کسی باهام بد برخورد کنه...

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ

جناب آقای لطیفی منم که توی چند جمله ی آخرم به موضوع اجباری نبودن این روابط اشاره کردم و گفتم که اونایی که میخوان با هم بحث و گفتگو داشته باشن همچنان بحثشون رو دارن و به نتایج خوبی هم میرسن. این وسط دیگران هستن که اگه دوست داشته باشن میتونن به این جمع بییوندند .
هدف اینه که کلاس حالت دو دسته بودن نداشته باشه . حالا صلاح مملکت خویش خسروان دانند...

بله ...درسته

ولی بهتره با هم دوست باشیم...همین...
ینی دوست بودن اینقدر سخته؟!؟!؟!؟!؟!؟

این نشون میده که حتی اگه دانشگاه هم ما رو تفکیک جنسیتی نکنه، خودمون مستعد تفکیک جنسیتی کردن خودمون هستیم...

این یه بد فرهنگیه!

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:37 ب.ظ

فرمایشتون کاملا صحیح

پورجهان پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:19 ب.ظ

اولا اقای لطیفی اشتباه کردن یه بحثه و قبول نکردن اون یه چیزه دیگه حالا شما نمیخوای قبول کنی که یه عده اوایل دانشگاهو با جای دیگه اشتباه گرفتن من اصراری ندارم. حالا شما چرا سنگ بقیه رو به سینه میزنید اون که از حساب پاک است از محاسبه چه باک است. دوما اقای نعمتی ممنون از سیاستی که همیشه داشتی وداری طرف همه رو میگیری وممنون از این که تایید کردید که چند نفر هم پیش شما اومدن سوما خانم حقیقی شما راست میگید که دخترا خودشون هنوز کامل با هم راحت نیستن و این خودش هم جای تاسف داره.
یه چیزه دیگه اینکه بیاین دنبال مقصر نگردیم وشعار ندیم وقبول کنیم که ماهم بعضی وقتا اشتباه میکنیم

خانوم، بده مگه؟؟؟

بنده سیاست فرا جناحی دارم دیگه...
یه آدم عاقل اونیه که طرف هیچ جناحی رو نگیره..هر کدوم از بچه ها، یه جایی رو درست میگن و یه جایی رو هم اشتباه میکنند!
من با همه دوستم...هرکی بخواد باهام دوست باشه، خوشحالم میشم...دوست دارم همه با هم دوست باشند...سعی میکنم به همه در حد توانم کمک کنم...با کسی هم دعوایی ندارم... کسی هم که باهام تعامل دوستانه نداره، در حد یه همکلاسی برام قابل احترامه... اگر هم اشتباهی(ناخواسته) انجام دادم، از همه دوستان در همین تریبون معذرت میخوام و عاجزانه درخواست بخشش دارم!!! خوبه؟!؟!؟

خواهشا منو وارد دعواتون نکنید...

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ب.ظ

اگه دقت کنید روی صحبت خودتون تو همین پست تناقض رو می بینید دو تا موضوع مطرح شد توسط شما اولا یه عده دانشگاهو ..... و دوما دنبال مقصر نگردیم و شعار ندیم .....
سوال اینجاست شما که دنبال مقصر نمی گردی که سر اینجور بحث ها رو باز می کنید ؟
سنگ کسی رو به سینه نمی زنم دنبال اینم نیستم که حساب کسی رو پاک کنم و اتفاقا شما از جمله کسانی هستید که من هنوز نمی شناسم متاسفانه به همین دلیل فکر نمی کنم که اصلا برخوردی با شما داشته باشم که حالا بخوام برای شما ثابت کنم که حسابم پاک هست یا نه و اساسا دلیلی هم برای این کار نمی بینم .فکر کنم که اینجور بحث نمی تونه فایده ای داشته باشه و به همین دلیل پیشنهاد می دم که ادامه پیدا نکنه .

آورین...
تموم شد...دیگه تمومش کنید...

دوست باشید با هم...دوستی مگه چه اشکالی داره؟؟؟

حالا اگه کسی رفتار بدی کرده(که منم قبول دارم رفتار های بد صورت گرفته- کس خاصی هم مد نظرم نیست)، بزارید به پای ترم اولی بودن و بی تجربگی و خامی...

چرا همش جبهه میگیرید!
کوتاه بیایید...بخشش از بزرگانه!
آفرین!

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ب.ظ

البته همه اشتباه می کنن صحیح می فرمایید

جدا اینو قبول داری؟؟؟

پس عذر خواهی کن...
بگو اگه رفتار اشتباهی ازت(به طور ناخواسته البته) سر زده، معذرت میخوای...
همین...سخته؟!؟!؟

شیماحقیقی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ

الهه جان این درست نیس که چون کسی توکلاس با بقیه قاطی نمیشه یعنی اجتماعی نیس و خودشو زیر چتردیگران مخفی میکنه! حالا که همه رک هستن منم رک میگم شما اینجا جوری برخورد میکنی که انگار فقط ما چند نفر رفتارمو ن صحیحه!اما این طور نیس.در ضمن من تو همون کلاسی ام که خودتم هستی پس دارم صمیمی بودن بعضی ها رو می بینم عزیزم!!!!!!وآقای لطیفی حرفایی که اینجا زده شد با هم تناقض داره و جالبه که شما همه رو تایید میکنی و یه جوریم مخالفی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ویه چیز دیگه احساس نمی کنید داریم مسئله رو بزرگش میکنیم؟واقعا کلاس ما انقد سرده؟اگه کسی تو کلاس ما نباشه و اینا رو بخونه فکر میکنه بچه ها تو کلا جشم دیدن همو ندارن!۱ بیاین بی انصاف نباشیم.بچه های کلاس ما همین جوریشم با هم راحتن!اگه واقعا این مسئله خیلی ذهن شما رو مشغول کرده بهتره تو کلاس در موردش صحبت نه اینجا یا فیس بوک!تا ذهن کسی در مورد کلاسمون خراب نشه و همه هم حرفامونو بشنون بخصوص اونایی که آقای لطیفی رو چپ چپ نگاه میکنن!

آقای لطیفی رو که چپ چپ نگاه نمیکردند، منو چپ چپ نگاه میردند!!!
نفهمیدم دلیلش چی بود... حالا بعدا تحقیق میکنم در این مورد

شمام اگه یه سری به دانشگاه های دیگه( از جمله همین بچه های دانشکده ی معماری دانشگاه گیلان) بزنید، میبییند که بچه های ما، مثل غریبه ها با هم برخورد میکنند...

من وقتی مقایشه میکنم، از تعجب شاخ در میارم که چرا بچه هامون اینطوریند...البته به خودشون مربوطه هرجور که رفتار میکنند ... ولی من دوست دارم کلاسمون پویا تر و شاد تر باشه....واسه همین ترم اول، پیشنهاد اردوی دانشجویی دادم که با مخالفت علی لطیفی و سایر دوستان قرار گرفت...منم بی خیالیدم

علی لطیفی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ

کلاس ما خانوم سرد نیست واسه یه سری سرد به نظر می رسه کسی هم منو چپ چپ نگاه نکرده خانوم
نه خیر بنده همه رو تایید نکردم و همشونم با هم تناقض نداره توضیحشم خیلی سادس من همچنان با یه بخشی از صحبت شما در بالا موافق و با یه لحنیش مخالفم از طرفی خانوم ساعدی یه تعبیری غیر از تعبیر من روی صحبت شما داشتن که من اگه دقت کرده باشید در دفاع از هردوتون صحبت کردم و موضع منم تفاهمات شما بوده . با یه بار خوندن دوباره درست میشه

ای بابا!!!

بی خیال دیگه... صلوات بفرستید...

شیماحقیقی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ

ای بابا آقای لطیفی!

هنوز بابا نشده!!!!
خدا نکنه که بابا بشه!!!
وگرنه من دلم حسابی واسه بچش ریش ریش میشه..گناه داره بچه...این بخواد باباش باشه!!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ

همون کسی رو که چپ جپ نگاه کردن!خوبه؟

من بودم...من...
منو چپ چپ نگاهیدند!!!

ساعدی پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ب.ظ

دوستان سعی کنیم بدون کنایه و توهین به هم بحث کنیم.. دوست عزیزی که اسم شریفت رو نمینویسی، اگه با کسی مشکل داری بهتره رو در رو باهاش صحبت کنی و مشکلتون حل بشه . همیشه وقتی از کسی انتقاد میکنید سعی کنید زمانی باشه که اون طرف بتونه از خودش دفاع کنه و جای صحبت واسش بذارید.
این جا جای محکوم کردن هیچ کس نیس . اگر پیشنهاد یا انتقادی مطرح میشه باید طرف صحبت کلی باشه (یعنی کل کلاس و کل بچه ها) لطف کنید اشخاص مورد خطاب قرار نگیرند که جلوی یه سری از سوء تفاهم ها گرفته بشه و کسی ناراحت نشه. از من گفتن بود..
آقای نعمتی کجا تشریف دارین؟ مثل اینکه بحث بالا گرفت!!
من ترجیح میدم ادامه ندم وگر نه حرف واسه گفتن زیاده...

اینی که اسمش رو یادش رفته بنویسیه، همون خانوم حقیقیه!بنده خدا فراموش کرد وگرنه قصد بدی نداشت...شمام خیلی تند میری ها!چرا تهدیدش کردی؟؟!؟!؟

بنده هستم خانوم...در رکاب شما و بقیه همکاسی ها...خیلی هم از بحث شیرینتون لذت میبرم...

فقط الاناست که دیگه گیس و گیس کشی بشه و مشت و لگد حواله هم کنند...

خواهشا شما پا در میونی کن، این بحث به کلاس منتقل بشه و البته میدونم که آخر و عاقبت خوشی نداره!!!! :دی

منم PCم کلا در حال نابودیه!!! زیاد دیگه دوام نداره!!!
هر آن امکانش هست که از بین شما برم!

ساعدی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ

پس پیشا پیش خدا رحمتتون کنه آدم خوبی بودید:دی :دی
شما PCتون داره نابود میشه من خودم دارم مفقود الاثر میشم. از صبح زود دارم یه تحقیق رو تایپ میکنم دیگه چشمام جایی رو نمیبینه.
تهدیدش نکردم که :دی
فقط گوشزد کردم. من با تمام بادی بیلدینگی بودنم حریف نمیشم شما که جای خود دارین :دی:دی:دی:دی

جدا آدم خوبی بودم؟!؟!؟! پس چرا اینقدر دعوا میکنید؟؟!؟ هان؟!
از الان داری پروژه رو تایپ میکنی؟!؟!
من هنوز منابع رو آماده نکردم!!
چقدر فعالی شما!!!!
بادی بیلدینگ کار میکنی؟!؟!؟ این دخترا همه ورزشکارند ها!! ووشو،بادیبیلدینگ، کاراته، تکواندو!!!!

خدایی اینطوری پیش بره، ما پسرای کلاس باید بیاییم زیر دستشون کار کنیم!!! زورشون از ما خیلی بیشتره!!! زیاد هم هستند!!! همه جوره دست بالا رو دارند!!!!

[ بدون نام ] جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ

من یه معذرت خواهی به همه ی همکلاسی هام بدهکارم اونم بخاطر لحنم که شاید یه کم تند بودش.
اقایی که شمشیرتو از رو بستی اگر با معذرت خواهی من قضیه حل میشه من معذرت میخوام.
این معذرت خواهی هم بخاطر خاتمه دادن به بحث بی انتهاست.
دو دوستی که شاید یه کم ناراحت بودن

اولندش که شمشیر رو از رو کشیدی؛از رو بستی اشتباهه. اینجا چرا همه اینقدر ادبیاتشون قویه!!!

دیمندش که من ناراحت نبودم و نیستم و نخواهم بود!!! اصلا من و ناراحتی!؟!! تا حالا کسی دیده من ناراحت باشم؟؟؟؟!!! نه! معلومه که نه!!؟!؟!؟

بعدش هم که خواهش میکنم...معذرت خواهی از بندست خانوم!!!

پورجهان جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ

این معذرت خواهی مال من بود یادم رفت اسممو بنویسم.

بله... تشکر...

خواهش...
بنده هم عذر خواهی شما رو میپذیرم...میترسم نپذیرم دعوا ادامه دار بشه!!!!

رجبی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ق.ظ

عجب میدون جنگی راه انداختید
مثلا قراره بر دوستیه بیشتر بود
بحث رو فلسفیش کردین رفت
بابا شاد کردن جو کلاس و صمیمیت بچه ها که این همه حرف و حدیث نداره الکی بحث و پیچیدش نکنید
خوب اینجا نشستید نطق میکنید به جاش عمل کنید
این همه مشکلات داشتین بروز نمیدادین

باور کنید دوستی و صمیمیت این همه که شما میگید پیچیده نیست...
تایید آقای نعمتی هیج جای دنیا فک نکنم بچه ها اینقد سرد باشن تو یه کلاسی....اما شخص خاصی مقصر نیست....کم کاری از خودمونه...شاید خودمون با رفتارامون مانع ایجاد این صمیمیت شدیم....
تو همین دانشگاه خودمون ورودی 90رشته های دیگرو که با خودمون مقایسه کنیم به عمق فاجعه پی میبریم...

خوب دیگه دعوا بحث بسه
بسه دیگه بابا چرا اینقد خشکید ای بابااااا

نکته:منفجر نشید اینقد صمیمی نطق میکنید...بابا اینقد لفظ قلم نیاید دیگه

البته اینا حرفایی بود که تو دل بچه ها مونده بود و باید زده میشد!!!

ولی منم همینو میگم...مگه دوست بودن با هم ، اینقدر سخته که اینطوری داد و فریاد راه انداختید؟؟؟؟!؟؟!!؟؟!؟!

من حرفات رو تایید میکنم و دوستان خواهش میکنم که پرچم های سفید رو به نشانه ی دوستی 100% با اهتزاز در بیارند!!!

علی لطیفی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ق.ظ

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

آورین پسر خوب...به همین راحتی!!!

دیدی همه چیز خوبه؟!!؟! هیچ مشکلی هم نیست...

نصیحت میکنم شمارو که از این به بعد هر موقع دعوا شد، صلوات بفرستید! همین!

فاطمه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ب.ظ

آخی بالاخره دعوا تموم شد...

شما دعوا گرفتین من خسته شدم..
امیدوارم نتیجه این بحثو شنبه ببینیم.. باز ببینم کسی مث قبل باشه یا کسی رو چپ چپ نگاه کنه خودم حسابشو میرسمااااااااااااااا..

حالا ایت خانوم ساعدی تهدید کرده بعضی ها رو که رو در رو حالیشون میکنه یه من ماست چقد کره داره...
هردوتاشون هم رفتن باشگاه واسه تمرین تا شنبه آماده برن تو رینگ...

آره آره...نتیجش رو میبینیم...

ولی از شوخی گذشته، شنبه من باید یه نطق برم واسه بچه ها تا یکم شاید اوضاع بهتر بشه...البته چند نفر هم باید بیارم علی لطیفی رو ساکت نگه دارند!!!

رجبی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ب.ظ

موافق 100% هستم در هر دو مورد آقای نعمتی

مورد دوم البته بعید به نظر میرسه که امکان پذیر باشه

bozorgbashar جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ب.ظ

alan inja ki be kiye man ke kasi ro nashnakhtam.in esmai ke goftin ham kelasi hastan?

این الان یه نکته جالبه!

adel جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ

deletoon khosheha

man terme 4 reshteie mohandesie sanaie daneshga gheire entefahi hastam hanoozam ke hanooze ma baham salam alaik nemikonim che berese bekhaim baham garm begirimo....

in mozoo hameja vojood dare

albate in ro begam ke pesaraie kelase ma dokhtararo tahvil nemigirana

akhe dokhtara allah hoseini arzeshe tahvil gereftan nadaran

سلام...
ممنون سر زدین دوباره...
به آقای بزرگبشر هم سلام برسونین

فاطمه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ب.ظ

بله بله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چی فرمودین؟!؟!؟!

شما هرکی هستین خوش اومدین ولی تو اولین کامنت فحش ندین دیگه

چی بگم والا

adel جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ

oh oh sharmande

hame dokhtara shaiad bejoz shoma

فاطمه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ

خب حالا...این خودش یکی از دوستانه که داره شوخی میکنه باهاتون...
زیاد ناراحت نشید

رجبی جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ

پس با این حساب کلاس شما جز نوابغ بدفرهنگیه به قول آقای نعمتی

نکته:تفکر هر کس نشون دهنده ی شخصیتشه و شخصیت شمام ماشاالله داره..........
در ضمن دلیل نداره چون شما بعد 4ترم هنوز سلام علیکم نمیکنید ما هم همینطور باشیم
اوضاع کلاس ما به این اسفناکی هم که بچه ها شرح دادن نیس

جلو جمع بحثای خصوصی میکنید میشه همین دیگه....بقیه به خودشون اجازه میدن که توهین کنن!!!!!!!!!!!!

الان خیلی خودمو کنترل کردما که چیزی نگم...چند باری کامنت نوشتمو پاک کردم

شما قد سریع عصبانی میشی!!!

آرومتر..خونسرد باش...هیچ اتفاقی نیفتاده...

بدفرهنگی و خوش فرهنگی هم نبود... یکی از بچه ها(اسمش محفوظه پیش من) شوخی کرد!!!

vahid شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ق.ظ

vay khoda inja che khabare

حالا کجاشو دیدی!!!
امروز باید میدیدی تو دانشگاه چه خبر بود...
کشت و کشتار شده بود!

[ بدون نام ] شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ

عادل برادر آقای بزرگ بشره دیگهدستش درد نکنه
زیارت شدن قبلا تو گزینه 2

خوشبختم از آشناییتون...
ارادتمندم قربان!!!

دست شمام درد نکنه که توضیح دادین!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد